در حوادث پس از انتخابات امسال، هجمه دیپلماتها، رسانهها و رأسهای غربی به جمهوری اسلامی بسیار کمنظیر بود. راز ماجرا در کجاست که آنان قانونشکنان را آزادیخواه، شجاع، طرفدار دموکراسی و ... میخواندند و نظام جمهوری اسلامی را سرکوبگر، خشونتطلب، استبدادی و... میدانند.
در بین همه هجمهها و حمایتها، اوباما رئیسجمهور آمریکا در یک اقدام تاریخی نام موسوی را به صراحت به زبان میآورد و او را سردمدار جریانی میداند که به دنبال گشایشی به سمت غرب است. اوباما میگوید: «میرحسین موسوی به منشأ الهامبخش آن دسته از هموطنان خود تبدیل شده است که خواهان گشایش به سوی غرب هستند». موسوی چه اقدامی انجام داده است که بوی آن در شامه اوباما با گشایش به غرب تفسیر میشود. اگر آنچه موسوی انجام میدهد منازعه بین غربگرایی و اسلام سیاسی نیست که انشاءالله نیست، چرا بعد از یک هفته پاسخ اوباما را نمیدهد؟ چرا به اوباما نمیگوید این یک دعوای خانگی است؟ چرا او را از دخالت در مسائل داخلی ایران برحذر نمیدارد؟ این معما هم مثل معمای قانون گریزی است، مانند ماجرای اعلام پیروزی در شب قبل از شمارش و اعلام تقلب گسترده در فردای انتخابات است. اگر موسوی خود را مرید امام میداند و امام، آمریکا را شیطان بزرگ میخواند و همه بدبختیها را از او میدانست و اگر امام آمریکا را دشمن درجه یک میپنداشت، سکوت امروز مدعیان امام برای چیست؟ نکند موسوی خود را بر کرسی جمهوریت حس میکند و در قامت ریاستجمهوری به دنبال استمرار سیاست تشنجزدایی سلف خود خاتمی است. اگر غیر از این است عدم پاسخ به اوباما چه میتواند باشد؟